کرنا
به فتح کاف یکی از کهن ترین سازهای بادی ایران است که در خانواده سازهای
بادی قمیش دار دسته بندی میشود. بر اساس نوشتههای تاریخی و اشیاء مکشوفه
از امپراطوری هخامنشی، پیشینه ۲۵۰۰ ساله اش، قطعی به نظر میرسد. هرودوت
مورخ یونانی عهد باستان مینویسد: «در زمان کورش بزرگ، سپاهیان با صدای
شیپور حاضر باش، رهسپار میدان جنگ میشدند[۱].» به دلایلی که خواهد آمد، شیپور مورد نظر هرودوت، همان ساز کرناست. استرابون دیگر مورخ یونانی، نشانی دقیق تری به ما میدهد[۲].
وی با اشاره به دورههای آموزشی شاهزادگان و امیر زادگان هخامنشی
مینویسد: «هر روز پیش از دمیدن آفتاب، جوانان با صدای کرنا به تمرینهای
نظامی فرا خوانده میشدند. مربیان، پسران را به دستههای ۵۰ نفری تقسیم
میکردند و ریاست هر دسته را به یکی از پسران شاه یا یکی از امیر زادگان
میسپردند.» بر این اساس معلوم میشود کرنا در گذشته یک ساز حکومتی بوده و
برای اعلانها، جشنها و جنگها به کار میرفتهاست. اما سندی از این بهتر،
یک شیپوره مفرغی است که در سال ۱۳۳۶ خورشیدی (۱۹۵۷ میلادی) از قبر داریوش
سوم پیدا شد. طول این نمونه منحصر به فرد ۱۲۰، قطر دهانه خروجی اش ۵۰ و قطر
دهانه ورودی اش ۵ سانتی متر است و هم اینک در موزه تخت جمشید استان فارس
نگهداری میشود. شیپوره یاد شده به کرنای هخامنشی نیز شهرت دارد. با توجه
به این که معمولاً در مقبره پادشاهان عهد باستان، اشیاء گرانقیمت و حاوی
افتخار دفن میشدهاست، چنین به نظر میرسد کرنا در ساختار حکومتی
هخامنشیان، چیزی بیش از یک ابزار موسیقایی بوده و احتمالاً نمادی از قدرت
امپراطوری محسوب میشدهاست.
با توجه به مستندات تاریخی، چنین مینماید منطقه فارس واقع در جنوب ایران، یگانه خاستگاه اصلی این ساز باشد. به همین دلیل در بیشتر نوشتههای تاریخی همواره از آن به عنوان کرنای فارس یاد میشود. نگاهی به ساختمان کرنای هخامنشی، نشان میدهد که این ساز جد کرنای امروزی است. دهانه ورودی کرنای هخامنشی ۵ سانتی متر قطر دارد و پر واضح است که هیچ نوازندهای نمیتواند آن را در دهان خود قرار دهد. در واقع چیزی که از عهد باستان بر جای مانده، تنها بخشی از بدنه کرناست و دو بخش دیگرش که غیر فلزی بودهاند، به مرور زمان پوسیدهاند.
کرنا از سه بخش اصلی تشکیل میشو د و جزو معدود سازهای دوجنسی جهان به شمار میآید. چنان که میدانید غالب سازهای بادی، به دو دسته بادی چوبی و بادی برنجی تقسیم بندی میشوند. ولی کرنا در هیچ یک از این دو دسته جای نمیگیرد. زیرا یک بخش کاملاً چوبی با طولی حدود ۳۵ تا ۵۰ سانتی متر به نام دسته دارد که رویش هشت سوراخ و در پشت نیز یک سوراخ تعبیه میشود. بخش دوم یک شیپوره برنجی به طول ۴۵ تا ۶۰ سانتی متر است. بخش سوم اش «میل کرنا» خوانده میشود و آن از یک لوله نازک برنجی یا چوبی تشکیل میشود که در انتهایش یک قمیش از جنس نی دارد و نوازنده با دمیدن در این قمیش، هسته اصلی صدا را تولید میکند. اما این صدا تا به کیفیت مورد نظر برسد، راه درازی در پیش دارد. ابتدا در بخش چوبی توسط انگشتان نوازنده با نتهای مختلف میچرخد تا یک ملودی جذاب شکل بگیرد. صدای تولید شده در بدنه چوبی، شدت لازم را ندارد و در عین حال خیلی شفاف نیست. بخش فلزی یا شیپوره به عنوان تمام کننده صدای کرنا، هم به نوای ساز حجم میدهد و هم شفافیت آن را بالا میبرد. به طوری که از مسافتهای دور هم میتوان صدای کرنا را شنید.
کرناهای امروزی بین ۷۵ تا ۱۱۰ سانتی متر طول دارند. ولی کرنای هخامنشی با توجه به طول ۱۲۰ سانتی متری بخش فلزی اش، چنین به نظر میرسد که حدود ۱۷۰ سانتی متر طول داشتهاست. گستره صدادهی این ساز معمولاً یک هنگام است. ولی نوازندگان چیره دست میتوانند محدوده بیشتری را بنوازند که غالباً شامل نتهای اصلی مانند شاهد، چهارم و پنجم است.
امروزه با گذشت هزاران سال از عهد باستان، این ساز در سرزمینهای دیگر مشاهده نمیشود و تنها در همسایگی نزدیک منطقه فارس، بین اقوام بختیاری، قشقایی و لرهای کهکیلویه و بویراحمد رواج دارد. وجود دو نمونه کرنا در شمال ایران معروف به کرنای لاهیجان و دیگری کرنای مورد استفاده در حرم امام هشتم شیعیان معروف به کرنای رضوی، خدشهای به این جغرافیای انحصاری کرنای فارس وارد نمیکند. زیرا اساساً ساختمان دو نمونه کرنای یاد شده، با کرنای فارس تفاوت بنیادین دارد و شیوه نواختن شان هم به طور کل متفاوت است. دیگر این که دو کرنای شمال و شرق ایران قادر به نواختن ملودی نیستند و تنها دو صدای متفاوت تولید میکنند که در گذشته بیشتر برای ایجاد یک حجم صوتی به منظور اعلان یا اخطار مورد استفاده قرار میگرفتهاند.
کرنا به دلیل خصوصیات منحصر به فردش معمولاً با سازهای مجلسی جفت و جور نیست و در کاربردهای امروزی همانند گذشته، غالباً با دهل یا نقاره همراهی میشود. در نتیجه گروه نوازی با آن چندان معمول نیست و پیشینهای هم ندارد. اما در چند سال اخیر تلاشهایی برای ارائه گروه نوازی با حضور کرنا صورت گرفتهاست که از نخستین نمونهها میتوان به کرنانوازی خسرو سلطانی در اثر «نوبانگ کهن» با همراهی حسین علیزاده اشاره کرد. سلطانی در این اثر با دو ساز کرنا و سرنا که هر دو هویتی بومی دارند، به اجرای موسیقی دستگاهی پرداخته و همچنین در اثر دیگری به نام «ماهور کبیر» با همراهی یکی از ارکستر سمفونیکهای اتریش، کرنا نواختهاست. کرنا همانند دیگر سازهای جهان، سازی با قابلیتهای عمومی است و در عین حال مجموعه از تواناییهای انحصاری هم دارد. بنابراین ایجاد ترکیبات صوتی جدید و متفاوت از آن، امری کاملاً طبیعی میتواند باشد.
فردوسی:
بفرمود تا بر درش کرنای، دمیدند با سنج و هندی درای[۳]
بیارای پیلان بزنگ و درای، جهان پر کن از نالهٔ کرنای[۴]
چو بشنید خاقان بزد کرنای، تو گفتی که کوه اندر آمد ز جای[۴]
بقلب اندرون توس نوذر بپای، به پیش سپه کوس با کرنای[۴]
سوی میمنه توس نوذر بپای،دل کوه پر نالهی کرنای/چوگودرز کشواد بر میسره،شده کوهآهن همه یکسره/سپهدار کاووس در قلبگاه،زهرسورده بر کشیده سپاه/بپیش سپاه اندرون پیلتن،که در جنگ هرگز ندیدی شکن نظامی:
ناله کرنای و روئین خم، در جگر کرده زهرهها را گم[۵]
به غلغل درآمد جرس با درای، بجوشید خون از دم کرنای[۶]
خاقانی:
کوس حاج است که دیو از فزعش گردد کر، زو چو کرنای سلیمان دم عنقا شنوند[۷]
منبع: ویکی پدیا